تاریخ ایران تاریخ ایران آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ نويسندگان چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:, :: 14:11 :: نويسنده : علي
هنگامی که ضحاک برای خوراک مار های روی شانه هایش همه فرزندان کاوه آهنگر را قربانی کرده بود و فقط یک فرزند برای کاوه مانده بود و پیش شاه ستمکاری چون ضحاک گفت (یکی بى زبان مرد آهنگرم _ ز شاه آتش آید همی بر سرم). شاه توجهی نکرد و کاوه چون آهنگر بود پیشبند چرمی خود را که از پوست شیر بود بر فراز چوبی برافراشت و از آن پس به عنوان «درفش» (پرچم) از آن سود جست. مردم به دور کاوه و درفش او گرد آمدند به طوری که بر سپاه ضحاک پیروزی یافت و ضحاک متواری شد و از ایران خارج شد و از دجله گذشت تا از خشم ایرانیان در امان بماند. کاوه با قیام خود خواست که «فریدون» فرزند «آبتین» را که از نژاد جمشید بود به فرمانروایی ایران انتخاب نماید. لذا فریدون به تعقیب ضحاک پرداخت (به اروندرود اندر آورد روی _ چنان چون بود مرد دیهیم جوی) (اگر پهلوانی ندانی زبان _ به تازی تو اروند را دجله خوان) فریدون خود را به سرزمین تازیان رسانید ضحاک را دستگیر و او را در دماوندکوه زنجیر کرد. در داستان کاوه و فریدون چیزی که مهم است، ایجاد پرچم ایران است، چون کاوه در تاریخ اساطیری ایران با درفش خود حماسه آفرید و ضحاک عرب را شکست داد و به دست فریدون که از نژاد ایرانی بود در دماوند کوه زندانی نمود. از آن زمان به بعد پرچمی که او ساخته بود به «درفش کاویان» معروف شد. کاوه کسی است که سرداران ایران به درفش او تیمن مى جستند. ابومنصور ثعالبی مورخ قرن پنجم در باب این درفش عین روایت فردوسی را آورده و گفته است: «فریدون پس از آسودگی از کار ضحاک چرم کاوه را به جواهر بیاراست و درفش کاویان نامید.» فریدون فرزند آبتین که مادرش فرانک بود، دوره دوم جهانداری پیشدادیان را آغاز کرد و بعد از او مهم ترین زمامداران پیشدادی عبارت بودند از منوچهر، نوذر، زاب و گرشاسب. فریدون چون در مهرماه بر ضحاک غلبه کرد و بر تخت نشست آن روز را عید و جشن آن روز را مهرگان خواندند. تقسیم سرزمین فریدون بین فرزندانشفریدون در زمان جهاندارى اش کشورش را بین پسرانش به شرح زیر تقسیم کرد تا با خیال آسوده بتواند به بندگی اهورامزدا (خدای یگانه) بپردازد. ایران را به «ایرج» داد، توران (ترکستان) را به «تور» و شام و روم را به «سلم» سپرد. چون ایران از ترکستان و شام آباد تر بود سلم و تور بر ضد ایرج متحد شدند و در جریان جنگی ایرج را کشتند و جنازه او را پیش پدر فرستادند. فردوسی در این باب مى گوید:
در زمان پادشاهی منوچهر برای پایان دادن به اختلاف مرزی بین ایران و توران مقرر شد که آرش کمانگیر تیری از مازندران یا از فراز دماوندکوه پرتاب کند و آن تیر هرجا که بر زمین افتاد مرز ایران و توران باشد. در شاهنامه از آرش نامی برده نشده است ولی در متون اوستایی ارخش و در کتاب الکامل ابن اثیر «ایرش» و در منابع دیگر به ویژه تاریخ طبری «ارشش با تیر» و در مجمل التاریخ والقصص «آرش شواتیر» آمده است. در دانشنامه ادب فارسی بخش آسیای میانه به سرپرستی حسن انوشه بعد از آن که همه روایات تاریخی و اسطوره ها را در کنار هم مى گذارد به این نتیجه مى رسد که افراسیاب پادشاه توران با منوچهر فرمانروای ایران قرار گذاشتند، تیری که از فراز البرزکوه (دماوندکوه) به سمت مرز توران پرتاب گردد، مرز ایران و توران را تعیین کند. آرش بر بالای قله دماوند رفت و با آن که مى دانست پس از پرتاب تیر جان از کالبد او خارج مى شود، تیر را پرتاب کرد. این تیر از بامداد تا نیم روز برفت و در کنار جیحون بر درخت گردویی فرود آمد و مرز ایران و توران معین شد. در بیشتر منابع اسلامی جای فرود آمدن تیر را مرو نوشته اند و محل پرتاب آن را آمل، ساری، تبرستان نوشته اند و در منابع اسلامی سیزدهم تیر (تیرروز) را روز پرتاب تیر قید کرده اند.عاقبت «منوچهر» در جنگی سلم و تور را کشت و خود بدون رقیب جانشین فریدون شد. نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|